تغییر کردن ایدهای محبوب اما دشوار است. حتی اگر انگیزه کافی برای تغییر کردن داشته باشیم دلایلی وجود دارد که مانع تغییر میشوند. برخی از این دلایل در بین جوامع مختلف و افراد گوناگون مشترک است و از قضا مهمترین موانعی است که بر سر راه تغییر ایجاد می شوند. در این درس با 6 دلیلی که نمیگذارند مردم تغییر کنند آشنا میشویم و “چهبایدکرد”های عملی عبور از این موانع را میآموزیم
غییر کردن ایده محبوبی است و طرفداران بسیاری دارد. تغییر در سبک و شیوه زندگی، تغییر در باورها، روابط یا حتی تغییرات جزئی تر مثل کاهش وزن، ترک سیگار، تغییر شغل یا تغییر یک عادت بد. با این همه تغییر کردن به سادگی آنچه که بیان یا آرزو می کنیم نیست و همیشه موانعی در راه هستند تا تلاش های ما را برای تغییر خنثی کنند.
در این درس برخی از موانع رایج را که به صورت مشترک بر سر تصمیم به تغییر پدید می ایند و می توانند تغییر را بسیار سخت کنند و همچنین چگونگی غلبه بر آنها بررسی شده است.
تغییر، فکر ایده یا تمایل شما نیستشما فکر می کنید می خواهید چیزی را تغییر دهید. اما آیا این تغییر واقعاً آرزوی شماست؟ یا آنکه آرزوی والدین، همسر، دوستان، رئیس یا جامعه ای است که در آن زندگی می کنید؟
اگر واقعاً نمی خواهید این تغییر را در عمق وجود خود ایجاد کنید، انجام آن بسیار سخت خواهد بود.در این وضعیت شما می توانید تغییر را شروع کنید اما وقتی قصد درونی برای انجام این کار وجود نداشته باشد، به راحتی انگیزه خود را از دست می دهید و بعد از مدتی احساس می کنید نمی توانید ادامه دهید و تسلیم می شوید.
چه باید کردبنشینید و واقعاً به اهداف خود فکر کنید. اگر آنها هدف های شما نیستند ، به این فکر کنید که چه گونه می توانید دیگر انها را دنبال نکنید و در عوض زمان بیشتری را صرف اهداف آگاهانه خود کنید.اما اگر هنوز مجبورید ادامه دهید؛ مثلا به خاطر همسر یا شغل خود نمی توانید این تغییر را رد کنید پس بکوشید تا دلایل خود را برای ادامه کار پیدا کنید و تغییر را به هدفی شخصی بدل کنید تا بتوانید آن را انجام دهید.
برای تغییر به اندازه کافی شجاعت نداریدتغییر می تواند ترسناک باشد. انجام کاری برای اولین بار یا قدم گذاشتن در کاری ناشناخته می تواند بسیار ترسناک باشد بنابر این ممکن است احساس کنید برای انجام تغییراتی که می خواهید و برداشتن اولین قدم ها به شجاعتی نیاز دارید که در خود نمی بینید.
چه باید کردشما اگر مایل به انجام کاری هستید و انگیزه کافی برای آن دارید باید بتوانید از راحتی و رفاه خود چشم بپوشید و با خطر و ناامنی ناشناخته ها مواجه شوید. روبرو شدن با ترس های خود به شما اعتماد به نفس و شجاعت لازم را برای ادامه مسیر خواهد داد. کافیست به خود بقبولانید تا اولین قدم را بردارید. حتی ممکن است به نتیجه دلخواه خود نرسید اما احساس خوبی در مورد خود خواهید داشت زیرا جرات کرده اید با این ترس روبرو شوید یا اقدامی انجام دهید.اکنون شما در اعماق وجود خود می دانید که می توانید حداقل کمی بهتر از پس امور برآیید زیرا توانستید اتفاقات را کنترل کنید پس اعتماد به نفس خود را بالا برده و قویتر شده اید.
محیط شما را پس میزندعامل دیگری که ممکن است مانعی در برابر شما برای تغییر شود ناهماهنگ بودن محیط است. مثلا اگر سعی در کاهش وزن دارید، و در اطراف شما کسانی هستند که هر روز فست فود می خورند کار شما بسیار دشوارتر خواهد بود.یا اگر می خواهید مثبت فکر کنید و دائماً با افراد منفی در رفت و آمد باشید و اخبار و برنامه های منفی و ترس آور تلویزیونی را بیش از حد تماشا کنید، کار برایتان بسیار دشوارتر خواهد بود.
چه باید کردمحیط خود را به گونه ای تغییر دهید که از تغییر شما پشتیبانی کند.این بدان معنا نیست که شما باید اقدامات شدیدی انجام دهید و مثلا از دوستان یا خانواده خود ببرید. بلکه به این معنی است که شما با عوامل محیطی مغایر با تصمیم شما کمتر مراوده کنید تا زمانی که روبرو شدن با این عوامل منفی در تصمیم شما تاثیری نگذارند همچنین به سمت محیطی بروید که از تصمیم شما پشتیبانی کند.مثلا اگر می خواهید وزن خود را کاهش دهید، افرادی را با اهداف مشابه پیدا کنید که بتوانید هر هفته مدتی را با آنها سپری کنید.یا با افراد و اطلاعات انگیزشی و آموزشی مثل کتاب ها، کانال ها، وبلاگ ها، مجلات و غیره برای خودتان وقت و فضایی مهیا کنید که در حین حرکت به سمت هدف از شما حمایت می کنند. یک مشکل مشترک در محیط اجتماعی این است که شما از آنچه ممکن است مردم در صورت ایجاد تغییر در مورد شما فکر کنند می ترسید.کافی است بدانید که مردم بندرت آنطور که فکر می کنید متوجه شما هستند و اگر حمایتی نکنند به سادگی در مقابل تغییر شما خنثی خواهند بود. اغلب مردم به زندگی و چالش های خود متمرکز هستند و شما هم مرکز جهان نیستید.
بعد از چند شکست ترجیح می دهید تسلیم شویدآدم تا وقتی تنها است از شکست نمی ترسد. معمولا بعد از شکست بلند می شود و کار خود را از سر می گیرد. مثال روشن این قضیه بچه ها هستند که بی توجه به پیرامون خود بارها زمین می خورند و دوباره بلند می شوند. کافیست مادر یا پدر به سمت آنها بدود و ترس خود را به آنها منتقل کند. ـآن وقت گریه و زاری سر می دهند و سر جایشان می نشینند. در بزرگسالی نیز معمولا این محیط و افراد پیرامون ما هستند که شکست را برای ما دشوار و ترسناک می کنند. کافی است به دیگران فکر نکنید و شکست هایتان را با آنها در میان نگذارید چون مردم غالبا در عواقب شکست اغراق می کنند و این اغراق به صورت یه واقعیت به شما منتقل شده موجب می شود که از تلاش دست بکشید و تسلیم شوید.
چه باید کردبیشتر اوقات اگر شکست بخورید آسمان به زمین نمی اید.یا مردم شما را مسخره نخواهند کردو زندگی ادامه خواهد یافت.اما برای بدست آوردن این درک باید کارهایی انجام دهید. شما فقط با خواندن این کلمات و موارد دیگری از این دست که توسط افراد دیگری از قرن ها پیش گفته شده به ان دست نخواهید یافت. ذهن شما مجبور است بارها و بارها شکست را تجربه کند یا احتمال شکست را در نظر داشته باشد تا بر ترس از شکست غلبه کند. این حداقل تجربه شخصی من بوده است.همچنین با تغییر دیدگاه خود به دیدگاهی کنجکاوتر و دیدن شکست به عنوان تجربه ای برای یادگیری ممکن است دریابید که شکست چیزهایی را به شما می آموزد که کتابها نمی توانند.
شرایط هنوز غیرقابلتحمل نشده استتا به حال از خود پرسیده اید که چرا مردم تغییر می کنند؟ در بسیاری از اوقات تنها پس از غیرقابل تحمل شدن شرایط است که کسی تصمیم به تغییر می گیرد. اما آیا باید تا زمان غیرقابل تحمل شدن اقدامی برای تغییر انجام نداد؟ ممکن است آن موقع دیگر دیر شده باشد.
چه باید کردبه جز این که تا زمانی که مشکل کاملا غیر قابل تحمل شود صبر کنید ، می توانید آینده خود را به وضوح در ذهن مجسم کنید و از خود بپرسید: این وضعیت/رابطه/کار در 5 و 10 سال اینده منجر به چه خواهد شد؟ به کجا خواهد رسید؟به سمت بدهی های کلان، حمله قلبی، بیماری های جدی و محدودیت های شدید در آینده؟ آیا می خواهید تا زمانی که این اتفاق بد نیفتاده اقدامی برای تغییر آن نکنید؟ سپس آینده خود را در وضعیتی که در آن تغییر مثبت ایجاد کرده اید، ببینید.تغییر در 5 سال و 10 سال آینده چه چیزهای مثبت و عالی برای شما به ارمغان آورده است؟همه اینها را در ذهن خود تصور کنید.به وضوح دیدن عواقب احتمالاً بسیار واقعی تغییر نکردن در آینده می تواند این باشد که تغییر را امروز در زندگی خود جدی بگیرید.
نمی دانید عملاً چگونه تغییر ایجاد کنیداین یک مانع مشترک است. خوشبختانه ، امروزه ما اینترنت داریم ، بنابراین یافتن راه حل های عملی برای مشکلاتی که بسیاری از مردم پیش از شما با آن روبرو شده اند بسیار آسان تر است.
چه باید کرد از خود بپرسید افراد دیگر قبل از شما یا اطرافیان شما برای بهبود وضعیت خود چه کرده اند؟با افرادی صحبت کنید که تغییری را که می خواهید ایجاد کنید قبلا ایجاد کرده اند (کاهش وزن ، ترک سیگار ، بهبود زندگی اجتماعی و غیره).یا اگر کسی را پیدا نکردید، کتابهایی را در مورد آن موضوع بخوانید یا مقالاتی را در اینترنت جستجو کنید. اما یادتان باشد اطمینان حاصل کنید از شخصی که شرایطی مانند شما داشته و تغییری را که شما دنبال آن هستید انجام داده مشاوره بگیرید. و نکته دیگر آنکه هر فرد تجربه ای منحصر به فرد خواهد داشت پس تلاش کنید تا شرایط را با توجه به خصوصیات و ویژگی های شخصی خود و پیرامون تان تطبیق دهید.