شايد متعجب شويد اما اگر به دنبال تغييرات مطلوب هستيد، بايد روندي كاملا معكوس را پيش گيريد. هرچه تلاش كمتري براي اصلاح ذهنيت اشتباه ديگري انجام دهيم، دستاورد بهتري را كسب خواهيم كرد.
هر کدام از ما حداقل براي يكبار هم كه شده سعي كرده ايم عضوي از خانواده و يا يكي از نزدیکان خود را نسبت به موضوعي خاص قانع كنيم و معمولا در اين زمينه به جاي نتيجه مثبت، با مقاومت بيشتر مخاطب خود رو به رو شده ايم. حتي در بسياري از اين موارد عميقا اطمينان داریم كه نظر فرد مقابل اشتباه است اما باز هم قادر به تغيير وضعيت نبوده ايم!
علت اصلي اين مسئله چيست؟ چرا روند قانع سازي ديگران تا اين اندازه طاقت فرسا و تقریبا بی نتبجه است؟
پيش از هر چيزي، نخست يك نگاه جالب و در عين حال مختصر و مفيد از نيويورك تايمز را مرور می کنیم: – آنچه باید منطقاً اتفاق بیفتد: هنگامي كه نظرات شما با استفاده از حقايق به چالش كشيده شوند، تلاش مي كنيد خود را تغيير دهيد و ديدگاه تان را با به كار گيري اطلاعات جديد به روز رساني كنيد.
– آنچه عمدتاً در واقعيت رخ می دهد: هنگامي كه نظرات شما با استفاده از شواهد مخالف و مغاير تمايل شخصي تان به چالش كشيده شود، اعتقادات تان قوي تر شده و پافشاري بيشتري بر آنها خواهيد كرد.
چرا مقاومت مي كنيم؟
ما انسان ها نوعي محرك دروني داریم كه تمايل بالايي به حفاظت از عقايد قديمي تثبيت شده مان دارد، درست مانند آن كه براي زندگي در اين جهان گسترده، به تفكرات هميشگي خود همچون لنگر و تكيه گاهي قابل اعتماد نياز داشته باشيم.
ديويد روپيك كارشناس ادراك خطر و نويسنده كتاب “واقعا چقدر خطرناك است؟”، در اين باره مي گويد: انسان گونه اي كاملاً اجتماعي است و مثل حيوانات براي بقا و ادامه حيات به قبيله خود وابسته است. گاهي اوقات علت مقاومت انسان براي تغيير نظرات و تفكراتش نيز همين است.
در واقع انسان در گذر زمان به چیزهایی تعلق خاطر پیدا می کند که بقای خود را در ادامه این پیوستگی می داند، حال قبیله باشد یا یک باور خاص! انسانی که در معرض تغییر باور قرار می گیرد دچار نوعي ترس دروني از تنها ماندن يا پذيرش شرايطي متفاوت از آنچه كه انتظار دارد می شود.
اثر واكنش شديد يا نتيجه معكوس
يكي از تئوري هايي كه مي تواند مقاومت افراد در برابر تغيير نظرات خود را توضيح دهد، اثر واكنش شديد يا اثر نتيجه معكوس نام دارد.
اخيراً مطالعاتي توسط دانشگاه نورتوسترن آمريكا انجام شده و نتايج آن در مجله علم روانشناسي به چاپ رسيده است. طبق اين يافته ها، اصرار بر تغيير نظر فردي ديگر در اكثر موارد نه تنها نتيجه مورد انتظار را به همراه ندارد، بلكه منجر به پافشاري بيشتر شخص مقابل، بر عقيده خود نيز خواهد شد.
امروزه اين گونه جبهه گيري تحت عنوان “اثر واكنش شديد يا اثر نتيجه معكوس” شناخته مي شود كه البته پايه اي كاملا علمي دارد.
در بخشی از مطلب مجله علم روانشناسی می خوانیم: در واقع اصرار به تغيير دادن عقيده شخصي ديگر، وي را با سيلي از شك و ابهام مواجه خواهد ساخت. واكنش طبيعي انسان در چنين مواردي، مخالفت با هر گونه تغييرات احتمالي است تا همان طور كه اشاره شد بتواند تكيه گاه ايمن و مورد اعتماد خود را حفظ كند.
آيا بدين معناست كه گفت و گوهاي اصلاحي، بي فايده خواهند بود؟ در اكثر موارد “بله” همين طور است!
شايد متعجب شويد اما اگر به دنبال تغييرات مطلوب هستيد، بايد روندي كاملا معكوس را پيش گيريد. هرچه تلاش كمتري براي اصلاح ذهنيت اشتباه ديگري انجام دهيم، دستاورد بهتري را كسب خواهيم كرد.
زماني كه قصد تحميل ديدگاهي خاص را نداشته باشيم، فرد احساس آزادي بيشتري مي كند و اين احساس باعث مي شود كه صادقانه به آنچه كه واقعاً در جريان است فكر كند و حتي تفكر خود را مورد تجديد نظر قرار دهد.
اين تعادل ميان نكته سنجي و خوب گوش دادن به جاي تلاش ممتد براي تغيير ديگري است كه همچون يك چاقوي دو لبه وارد عمل مي شود و هدف نهايي را بدون آن كه دلخوري بزرگي رخ دهد، محقق مي سازد.
اما چگونه مي توان نكته سنج بود؟ بر اساس پژوهشي از انجمن روانشناسي آمريكا مهم ترین و اولین کار برای پيشبرد يك گفت و گو با اهداف از پيش تعيين شده، تكميل نسبي اطلاعات خود از فرد مقابل است.
توصيه مي شود كه نخست بحث را از مشكلات و سختي هايي كه فرد طي زندگي خود متحمل شده است، شروع و با او ابراز همدلی و همدردی كنيد. حرف هایی که او می زد، اطلاعاتی به دست می دهد كه انتظارش را نداشته ايد.
در ادامه با شناخت نقاط ضعف و قوت طرف مقابل، با احتياط بيشتري وارد عمل مي شويد و مي تواند مكالمه اي موثرتر را رقم بزنيد.
يك مطالعه تكميلي جالب
در سال 2006، برندان نيهان از دانشگاه ميشيگان به همراه همكار خود از دانشگاه ايالتي جورجيا پژوهشي جالب انجام داد. آنها مقالاتي جعلي براي انتشار در روزنامه ها آماده كردند كه منجر به جهت دار شدن موضوعي سياسي در آمريكا مي شد. به محض اين كه مخاطبان مورد بررسي مقاله جعلي را خواندند، محققان اين مطالعه اقدام به چاپ مقاله واقعي كردند كه اصلاح شده مطلب قبلي بود. براي مثال محتوای يكي از مقالات جعلي این بود: آمريكا شمار زيادي از تسليحات كشتار جمعي را در عراق يافته است. اين در حالي است كه مقاله دوم واقعيت را در اختيار مخاطبان قرار داده بود: آمريكا هيچ گاه موفق به كشف چنين تسليحاتي نشده است.
بر اساس نتايج حاصل آن دسته از خوانندگاني كه مخالف جنگ بودند و يا تمايلات ليبرال شديدي داشتند، مقاله دوم را پذيرفتند. در مقابل كساني كه از جنگ حمايت مي كردند با مقاله اول موافقت كردند.
اين مطالعه توانست به خوبي اثر واكنش شديد يا نتيجه معكوس را توجيه كند. هنگامي كه چيزي در زمره مجموعه اعتقادات آدمي باشد با تمام قدرت از آن محافظت خواهد کرد و هر چه آن را تأیید کند، خواهد پذیرفت؛ اين عمل به طور غريزي و ناخودآگاه انجام مي شود. به همين علت زماني كه سعي مي كنيم نظر اشتباه فردي ديگر را تغيير دهيم و يا اصلاح كنيم، اثر واكنش شديد خود را نشان مي دهد و به جاي همراهي با ما، فرد را براي دفاع از عقيده خود مصرتر مي سازد.
چند نکته کاربردی از این درس:
1 – اگر می خواهید ازدواج کنید و فرد مقابل، دارای افکار و رفتارهایی است که مورد پسند شما نیست، هرگز در این دام نیفتید که بعد از ازدواج می توانید او را تغییر دهید. این اشتباهی است که خیلی ها مرتکبش شده اند و زندگی مشترک شان به تلخی گراییده و حتی فروپاشیده است.
2 – همان طور که می گوییم دیگران در برابر نظرات جدید مقاومت می کنند، حواس مان باشد که خودمان نیز همین گونه ایم و ناخودآگاه در برابر باورهای نو مقاومت می کنیم. بنابراین بهتر است وقتی نظرات مخالف می شنویم یا می خوانیم، گارد فکری مان را باز کنیم و بدون تعصب درباره اش بیندیشیم.
3 – وقتی می خواهیم نظر کسی را تغییر دهیم، اولاً بدانیم که هیچ تضمینی برای این کار وجود ندارد و لذا خودمان را آماده پذیرش واکنش منفی طرف مقابل بکنیم. ثانیاً روی نظرمان اصرار نکنیم و اجازه دهیم او با آرامش فکری، به جمع بندی برسد.